محاصره دادن(شَ تَ کَ دَ) محاصره کردن: اول قصۀ هزارسف که دو ماه محاصره داد. (تاریخ جهانگشای جوینی ج 2 ص 8) ادامه... محاصره کردن: اول قصۀ هزارسف که دو ماه محاصره داد. (تاریخ جهانگشای جوینی ج 2 ص 8) لغت نامه دهخدا
محاصره دادن محاصره کردن: پروستن گرد گرفتن در بنداندن میانه گیر کردن (گویش فرارودی) محاصره کردن: اول قصه هزار سف را که... دو ماه محاصره داد ادامه... محاصره کردن: پروستن گرد گرفتن در بنداندن میانه گیر کردن (گویش فرارودی) محاصره کردن: اول قصه هزار سف را که... دو ماه محاصره داد فرهنگ لغت هوشیار